کتاب دستباف اثر رضا خسروی است که توسط نشر نزدیکتر به چاپ رسیده است. این کتاب شامل غزلهای این شاعر است. یکی از این غزل ها را با هم میخوانیم :
چیزی مپرس دردِ دلم چارهساز نیست
حرفِ دلی که روی زبان رفت، راز نیست
پی در پی از زمین و زمان خوردنم، مرا
آموخت پشت هیچ فرودی فراز نیست
بدبخت من، که دست ز عالم بریدهام
خوشبخت من که دستِ نحیفم دراز نیست!
آهن نبودهایم که نرمی نشان دهیم
چوبیم ما که هر چه بسوزد، بساز نیست
درویش مسلک از همه دنیا بریدهایم
حاجت زیاد هست ولیکن نیاز نیست!
حال مرا مپرس که میزان نمیشوم
توو خالی است سنگ و ترازو تراز نیست
«تنهایی» از فراق و غمش خوبتر ولی
«بد» از میان «بدتر و بد» امتیاز نیست!
با این حواس و هوش، من از صبح تا غروب،
چیزی که پنج مرتبه خواندم نماز نیست!
من بستهام دهان که قضاوت نمیشوم
معلوم نیست داخل مشتی که باز نیست