کتاب هنوز مجموعه شعرهای کلاسیک و عاشقانه ریحانه رسول زاده است که توسط نشر نزدیکتر به چاپ رسیده است. یکی از شعرهای این مجموعه را با هم میخوانیم :
چتری که دور میشود از خانه
اندوه سالخوردهی این زن نیست
قد خمیدهی چمدان در دست
تصویر دورتر شدن من نیست
مردی که ایستاده میانِ در
با چشمهای خیسِ به زن خیره
ویرانیِ بهارِ نفس هایت
در روزهای آخر بهمن نیست
من برنگشت لحظهی آخر را
حتی برای دست تکان دادن
تا لااقل ببیند این خانه
چیزی به غیرِ حسرت و آهن نیست
بر سینهی مچالهی این دیوار،
ما در میان قاب نمیخندیم
آرامش همیشهی چشمانت
در آن دو چشم خیرهی روشن نیست
امروز میبرد چمدانش را
در برفِ ایستگاه بسوزاند
این قصه را تمام نکن،این زن
مردِ بدون خاطره رفتن نیست