نامه نخوان نام مجموعه غزلهای محمدپورمرادی است که توسط نشر نزدیکتر به چاپ رسیده است. یکی اط شعرهای این کتاب را با هم میخوانیم:
من و تو آینه ی رنجِ روزگارِ همیم
گواه قدمتِ غم های بی شمارِ همیم
من و تو شاعرِ شب های شعرخوانی هم
من و تو زائرِ تنهاییِ مزار همیم
نه آشنایی مان ناگهان و امروزی ست
که از تلنگرِ تکوین در انتظار همیم
میان خلوت مان هیچکس ندارد راه
به لطف جذبه ی آغوش،در حصار همیم
قرار بود که آرام و منطقی باشیم
همین من و تو که امروز، بی قرار همیم
به برفِ بر سرمان خانه کرده گریه نکن
به سبزِ چشم تو سوگند، نوبهار همیم
چه غم که سرد شود با من و تو هرچه که هست؟
چکارِ همهمه ها؟ ما که گرمِ کار همیم
بیا به بوسه بگوییم درددل ها را
در این دقایق اندک که در کنار همیم