کتاب شکوفه های همیشه مجموعه شعرهای کلاسیک حامد رمضانیان است که توسط نشر نزدیکتر به چاپ رسیده است. نمونه ای از اشعار این کتاب را با هم میخوانیم:
مرا خواهش وصل دل دار نیست
که دل دار بر من سزاوار نیست
سزاوار من آتشِ فُرقت است
به جز سوختن، شمع را کار نیست
مخواه آرزوی مرادی کنم
مجالی اگر هست، بسیار نیست
تمام جهان در تسلسل ولی
خوشی را نصیبی ز تکرار نیست
گمان میبرم گاه بر بخت خود
که مردهست از بس که بیدار نیست
جفایی به من شد که دارا ندید
که یک پنجمش جورِ مهیار نیست[1]
درانداختندم ز بامِ خودم
شباهت مرا با سنمار نیست؟[2]
نسیم سحر! بر سمرقند رو!
بگو دیگرم تاب آزار نیست
که از ظلمت ظلم ترکان غز
به خورشیدِ من هیچ انوار نیست[3]
عجیب است کز رد اندوه من-
تهی، هیچ عصری ز اعصار نیست
عجیب است هم ماندهام هم مرا
نشانی ز ماندن پدیدار نیست
مرا نقش آیینه حیرت فزود
تنم هست بر جای و انگار نیست
کلافی که سر رشتهاش گم شود
به خود، بیش از من گرفتار نیست
بگو سخت جانیم بهر چه بود؟
چرا زندهام چون که دل یار نیست؟