آشویتس نام مجموعه داستانهای کوتاه پوریا بهمنی است که توسط نشر نزدیکتر به چاپ رسیده است. یکی از داستانهای این مجموعه را با هم میخوانیم:
چشمهایش را از روی سقف اتاق جمع کرد. پتو را کنار زد و روی تخت نشست.یک دم با تمام وجود احساس کرد که باید بیدار شود؛ از بیداری بیدار شود. بایدبا چاقویی کندتر از برق چشمهایش، خوابش را خط خطی کند. بر پاهایش تکیه داد و بلند شد. سطل پر شده از اشک سقف سوراخ خانهاش را بلند کرد و جلوی موج و رنج ایام جوانیاش ایستاد. دستهای ترکیده از سردی روزگار را در سطل آب فرو برد و بر صورت لبریز از چین و چروکش کشید. دو نخ سیگار و یک فنجان چای تلخ و سرد، رفیق چهل سالهاش بود. رفیقش را بر لب گرفت وجانش را به آتش کشید. لحظه به لحظه با سیگار دود میشد تا شاید افکارش چون دود سیگار، از این زندان تن رهایی یابد. بهای پرواز، سنگینتر از بالهای شکستهی ما است.